*تو با قلبِ ویرانهء من چه کردی؟ ببین عشقِ دیوانهء من چه کردی! در ابریشمِ عادت، آسوده بودم تو با حالِ پروانهء من چه کردی؟ ننوشیده از جامِ چشمِ تو مستم خُمار است میخانهء من، چه کردی؟ مگر لایقِ تکیه دادن نبودم؟ تو با حسرتِ شانهء من چه کردی؟ مرا خسته کردی و خود خسته رفتی سفر کرده! با خانهء من چه کردی؟ جهانِ من از گریهات خیسِ باران تو با سقفِ کاشانهء من چه کردی؟*
ممنون برای حضور سبزتان
*تو با قلبِ ویرانهء من چه کردی؟
ببین عشقِ دیوانهء من چه کردی!
در ابریشمِ عادت، آسوده بودم
تو با حالِ پروانهء من چه کردی؟
ننوشیده از جامِ چشمِ تو مستم
خُمار است میخانهء من، چه کردی؟
مگر لایقِ تکیه دادن نبودم؟
تو با حسرتِ شانهء من چه کردی؟
مرا خسته کردی و خود خسته رفتی
سفر کرده! با خانهء من چه کردی؟
جهانِ من از گریهات خیسِ باران
تو با سقفِ کاشانهء من چه کردی؟*
ممنون برای حضور سبزتان