گل های آفتابگردان به سمت حضور تو مایل می شوند گنجشک ها پشت شیشه اتاق به امید دستان تو نوید صبح می دهند همه چیز برای آمدنت مهیا شده سرو ها بلند ، پرنده های آوازه خوان همه از بالکن خانه زمینی مان انتظار می کشیم ... خورشید تا دقایقی دیگر چرخ می زند و آفتاب مهربانی ، زمین را فرش می کند و این یعنی تولدی در راه است...
آن سوی آفتاب های تابیده ، همه ی آفتاب گردان هایی که در تجربه ی نور تو زندگی یافته اند هنوز چشم به انتظار و لب به دعا رد عبور تو را با آب ها بدرقه می دارند ... با من بگوی ؛ تصویر آفتاب افتاده بر آب ، یا آب نقش زده آفتاب را ؟! همه ی حضور سبز تو ، نقش زلال آفتاب است بر دل این صفحه ی مجازی زیبابانوی پراحساس و مهربان , دیبای نازنینم تبریک صمیمی دوستانت در محفل عاشقانه ی صدای دیدار تقدیم شما